احسان جونم وارد ۱۵ ساله که عاشقت هستم اندازه روز تولدت شد بیا همدیگر رو ببینیم و تو اگر پسندم نکردی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب


از وقتی
دوست داشتنت
در رگ هایم جریان گرفت
جور دیگر زنده ام
انگار
ماهی های سرخ
از زیر پوستم
راه دریا را
پیدا کرده اند و
بهار
نام ديگر توست
وقتى كه برگ برگ كسالت تقويم ها
از نفس هاي حضورت
سبز مى شود
عید است و عیدی میدهد
آسمان به زمین بارانش را
درختان به طبیعت
شکوفه هایشان را
و من به تو جانم را
از من بپرسی عشق چیست چشم هایم را میبندم
به تو فکر میکنم
و به بهترین پاسخ
ناخود آگاه لبخندی روی لبم مینشیند
آری عشق همین است
عشق جان
تو گلِ یاسی نرگسی نسترنی
که هر صبح مست می شوم
از عطرِ نفست تو هوای تازه ی سحری
که می پیچد در این حوالی
و من پُر می شوم از
حسِ نابِ خواستنت تو عشقی نفسی آرامِ جانی
ترنم بارانی شبنمی
خودِ صبحی طلوعی
آفتابی
مثلا بیا بغلم کن و کنار گوشم آهسته بگویی بی خیالِ تقویم ها نازدردانه ام مثلا پیرهن آبی ات را که بپوشی بهار می شود و عینک آبیت را بزنی بهارتر مثلا سر روی شانه ات بگذارم و با ناز بگویم فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد
وقتی بهار آغوش شماست اصلا به رفت و آمد این فصل ها اعتباری نیست بهار خودِ خودِ شمایی حضرت دلبر مثلا یک عمر بهارم باشی
مثلا چهارفصل بهارت باشم
صبوری مرداب را دارم
آرامشی عمیق
که سنجاقک ها را پابند کرده است
قبل از آنکه بخوابم
نام تو را به خاطر داشتم
از من دورنشو
که نبودنت
چون جای خالی دندانی مرا آزار می دهد

ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 6 فروردين 1403 ساعت: 17:26